کتیبه عشق

هرکسی بر قلب ما کتیبه ای از عشق نوشت، به رنگ خون یا آبی آسمان چه فرقی می کند؟!!

گول جهانی(ادامه)

ارسال شده در 23 مهر 1397 توسط نرگس تابش در خوشبختی،آزادی،گول جهانی

داشتیم رو راه های پیچوندن مردم توسط پ.پ.ز. حرف می زدیم،
به اون جیگر چرب غاز رسیدیم و حالمون خیــــلی بهم خورد…?

ما دوباره شدیدا ببخشیدمون رو اعلام می کنیم
چون اینی که الان میخوایم بگیم، خـــعــلی حال‌بهم زن تره…?

شاید شنیده باشین:
یه سری از شرکت های غذایی و یا لوازم آرایشی جنین های سقط شده رو خریداری می کنن!?
دلیل شونم اینه:
کبد جینن ها طعم دهنده است یا پوستشون به درد لوازم آرایشی? می خوره!

کار به جایی می‌رسه که چند سال پیش، یه سناتور آمریکایی تو مجلس‌شون گفت:
دیگر بس است از کبد جنین ها برای تولید پپسی?، نستله و کرافت استفاده کنیم!?


خدایی تصورش هم خیلی وحشتناکه? نه؟!
میلیون ها جنین (آدم) کشته بشن که چی؟!

اصلا مگه چقد میتونه طعم داشته باشه جیگر یه جنین؟!?
منطقی تر اینه که هدفشون، مرده خور کردن مردم دنیاست…
و این تغذیه خطرناک ⚠ قطعا اثر داره تو روح و جسم آدما…

#گول_جهانی

پ.ن:
یعنی سر این گول جهانی آدم اشکش در میاد…?


?@yaran_samimii
samimane.blog.ir?

گول جهانی نظر دهید »

شاید تو برعکس نشستی!

ارسال شده در 23 مهر 1397 توسط نرگس تابش در خودنوشت

خدا نظر دهید »

تفکر!

ارسال شده در 23 مهر 1397 توسط نرگس تابش در خودنوشت

یه سوال❓

کسی که بیست هزار تومن رو بندازه دور عاقل تره
یا کسی که صد هزار تومن رو بده بره?؟!

حالا یه سوال دیگه:

آقای الف یه کفش? خریده بیست هزار تومن
آقای ب یه کفش? دیگه خریده صد هزار تومن
هر دو هم یه سال می پوشن و می اندازنش دور…

قضاوت باشما،
کدوما عاقل ترن؟!

پ.ن:
بعضی وقتا جوگیر میشیم عقلو نبوسیده میذاریم کنار…?
البته منظورمون نخریدن نیستا، میگیم بفهمیم داریم چیو میدیم برای «چی»…

#تفکر
#تلنگر
❓

کتیبه عشق
@katibeheshgh
??❓

تفکر خرید ولخرجی پول نظر دهید »

ص196تا198

ارسال شده در 23 مهر 1397 توسط نرگس تابش در رمان خوانی

بِسمِ الله الرّحمنِ الرّحیم: قُل هُو اللهُ احد، اللهُ الصّمد، لَم یَلِد وَ لَم یولَد، وَ لَم یَکُن لَهُ کَفُواً اَحَد.

#رنج_مقدس
#صفحه۱۹6
برای مامان تعریف می کنم. متأسف می شود و خیلی راحت می گوید:
-فردا عصر با خاله قرار دارم. نمی تونم کنسل هم بکنم.
می مانم در گِل…عطیه با گلبهار می آیند و مقابل هم می نشینیم.دیشب تا حالا تمام سعی خودم را کرده ام تا مشاوره های پدر بزرگ و مادربزرگ خدا بیامرز را به یاد بیاورم.
گلبهار به تنها کسی که نمی خورد، دختر عقد بسته ی در حال طلاق است.
پیش خودم فکر می کنم که نکند بچه ها بزرگ نمایی کرده اند والا که ظاهرا همه چیز مرتب است. آرایش کرده و موهایش را هم رنگ جدید زده است. لباسش با کیف و کفش یک دست است.
-لیلا جون! مردها خیلی نامردند. وقتی به هوسشون رسیدن هر غلط دیگه ای می کنن و می گن زن ها گیر می دن…
فکر می کنم الان دقیقا چه کسی اشتباه کرده است. مرد گلبهار یا خود گلبهار؟
-مگه تحقیق نکرده بودی؟
نه می خواستم همراهی کنم و نه می توانستم با لحن غصه دارش همدلی نکنم.
-چرا بابا یه سال با هم دوست بودیم. اصلا توی یه اداره هم مشغولیم. می دیدم که خیلی هم راست و درست نیست، اما خاک بر سرم. خر شدم. عاشقش شدم.
فرق بین عشق و هوس را نمی داند. خیلی بی خیال می گوید:
-طلاق را گذاشته اند برای همین موقع ها دیگه.
-گلبهار جون، مگه تلویزیونه که قدیمی شو بذاری کنار یه ال ای دی بخری؟
-راحت که نیست لیلا!اما واقعا زندگی با همچین مردایی سخته.
باید اساسی تر حرف بزنم. این عطیه هم که فقط دارد پوست سیب و پرتقال می کند و سلیقه چیدمانی اش را نشان می دهد.
-حالا عیبش چیه؟

#صفحه197
-اوه نگو که شعور زندگی نداره.
-یعنی هیچی خوبی نداره؟! اصلا چهارتا خوبی هاشو بگو.
-چی بگم؟! دروغ که نمیشه بگی. خوبی داره. چه میدونم. مهربونه. خیلی محبت میکنه؛ اما مثل گداها میمونه. همه اش هم میگه فقط به من محبت کن. شب خسته و کوفته برمیگردم خونه انقد شعور نداره که خسته ام.
توی دلم می خندم. قبلا مردها میگفتند شب خسته و کوفته میروم خانه. حالا این دقیقا شده ادبیات زن ها. با چه حالتی هم میگویند!
دستم را میکشم روی سرم ببینم شاخ درآورده ام یا نه؟ واقعا این توقع بی شعورانه ای است که مردی بخواهد همسرش به او‌محبت کند؟
- گلبهار تو به پول احتیاج داری؟ یعنی منظورم اینه که اگه نری سرکار زندگیت فَشَل میشه؟
کمی مکث می کند. عطیه انگار با این سوالم عصبی شده است. با حرص خاصی پوست میوه هارا تکه تکه میکند.
- نه. بابام همیشه بهم پول میده. کارو محض بیکار نبودن دوست دارم. راستش حقوقی رو که میگیرم همش باهاش خرت و پرت میخرم. نباشه نمیمیرم، ولی این همه درس نخوندم که بشینم توی خونه.
این استدلال های دوستانم مرا کشته است؛ یعنی یک نفرشان نبود که یک بار بگوید که کار کردنش ضرورتی برای آینده کشور دارد. کارهایی که یک‌ مرد هم میتواند انجام بدهد و آن وقت نیازی نیست هرسال آمار بیکاران جامعه را بدهند. از صداقت گلبهار خوشم می آید. حداقل اقرار میکند که بی هدف سرکار میرود… این ویژگی خوب است که اگر بتوانم درست از آن استفاده کنم، می شود از خر شیطان پیاده اش کرد:
- خب چه فرقی میکنه. کار کاره دیگه. چه کار خونه، چه‌کار کامپیوتری. هردوتاش باید زحمت بکشی.

#صفحه198
- وا! لیلا! اون حقوق داره.
- تو که میگی پولش فقط خرج اضافه میشه! یعنی نیاز نداری. تازه وقتی پول می آد دستت، ذهنت درگیر میشه که کجا خرجش کنی؟ حیف نیست به خاطرش یه آینده رو خراب کنی؟
- خب چه کار کنم الان جامعه این رو می پسنده؟!
- شاید جامعه داره اشتباه میکنه. آرامش مهم تره یا حرف مردم؟
- آره به خدا! یه روز که سرکار نمیرم توی خونه انقدر آرومم که دوست ندارم اون روز تموم بشه. هردوتاش یه جوریه. رفتنش یه جوریه، نرفتنش هم میشه بی کاری. حوصله آدم سر میره.
- کی گفته بیکار باش. این همه کار که میشه تو‌خونه انجام داد. هم آرامش داری، هم مشغولی، هم زندگیت رو از دست نمیدی.
- آخه دوستام چیز دیگه میگن.
من و گلبهار از صدای کوبیده شدن چاقو به ظرف از جا میپریم. منفجر شد. عطیه‌ را میگویم.
- دوستات کیان؟ همونایی که دارند طلاق میگیرند؟ به نظرت اونا دلسوزن یا میخوان یکی مثل خودشون پیدا کنند تا بشینن ساعت ها حرف مفت بزنند‌. خودشون رو به نفهمی و حق جلوه بدن؟ برای چی زندگی که با محبت شروع کردی به خاطر چهار تا عوضی دیگه که معلوم نیست دلسوزتن داری می پاشونی؟ خسرو که بد نمیگه. نمیخواد بری سرکار. به هر‌دلیلی. همکارای مردت، خستگی های زیادش. بیشعور دوستت داره.
ادبیات دهکده جهانی من را کشته است. گلبهار هم عصبی جواب میدهد.
- خودشم با چنتا خانوم همکاره. دیدم که بدش هم نمی آد.

کتیبه عشق
@katibeheshgh
???????????

رمانخوانی رنج مقدس نظر دهید »

شاید تو برعکس نشستی!

ارسال شده در 23 مهر 1397 توسط نرگس تابش در خودنوشت

خدا نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 47
 خانه
 موضوعات
 آرشیوها
 آخرین نظرات
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

کتیبه عشق

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • برش کتاب
  • خودنوشت
  • خوشبختی،آزادی،گول جهانی
  • رمان خوانی
  • سفارش کتاب، کانال و معرفی ما
  • طنز
  • عکس نوشت
  • مسابقه و پویش
  • معرفی کتاب
  • مناسبتی
  • نذر دانایی
  • نقد رمان
  • کتاب صوتی
  • یار
  • یاران صمیمی

آمار

  • امروز: 66
  • دیروز: 105
  • 7 روز قبل: 375
  • 1 ماه قبل: 997
  • کل بازدیدها: 22323
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان